عربی-دینی-قرآنإِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
|
۱- الید الواحده لا تصفّق (یك دست صدا ندارد)
۲- وهب الأمیر ما لا یملك (از كیسة خلیفه میبخشد)
۳- و للناس فیما یعشقون مذاهب (سلیقهها یكنواخت نیست)
۴- هل یصلح العطّار ما أفسد الدّهر (آب رفته به جوی باز نیاید)
۵- من یمدح العروس إلّا أهلها (هیچ كس نمیگوید ماست من ترش است)
۶- من كثر كلامه كثر ملامه (پرگو خطاگوست)
۷- من قرع باباً و لجّ و لج (عاقبت جوینده یابنده است)
۸- من طلب العلی سهر اللیالی (گنج خواهی در طلب رنجی ببر)
۹- من طلب شیئاً وجدّ وجد (عاقبت جوینده یابنده بود)
۱۰- من طلب أخاً بلا عیب بقی بلا أخ. (گل بیخار خداست یا كجاست)
نکته:(بهتر از آفیس 2013یا 2010 کنید و قبل از اجرا فونت های درون فیال را نصب کنید و حتما به لینک های اصلی بروید و درباره ی هر درس توضیحات بیشتری را ببینید)
توجه لینک ها به صفحه دانلود از وبلاگ اصلی می روند
هدف درست کردن فعل امر را به طرز صحيح ياد مي دهد.
قانون - وقتي مي خواهيد از کسي خواهش يا درخواستي داشته باشيد يا به کسي دستور دهيد از فعل امر استفاده مي کنيد و معمولاً فعل امر داراي ۶ صيغه مخاطب است. - فعل امر که داراي ۶ صيغه مخاطب است از ۶ صيغه مخاطب فعل مضارع ساخته مي شود. - در ساختن فعل امر با حروف مضارعه را از اول فعل مضارع برداريم و آخر فعل را نيز ساکن کنيم. - وقتي حرف مضارعه را حذف کرديم، اگر حرف بعدي صدا دار نبود، بايد يک همزه بر سر فعل بياوريم و اعراب همزه را از عين الفعل فعل برداريم به صورت زير : - عين الفعل َ ِ حرکت همزه مي شود ِ
عين الفعل ¾ُ حرکت همزه مي شود ُ اگر در آخر فعل مضارع نون عوض رفع آمده باشد آن را حذف مي کنيم مانند: تجعلان ِ = جعلان = إجعلا ن = إجعلا
· خلاصه بيان ۱ – فعل امر را از ۶ صيغه مخاطب مضارع مي سازيم. ۲ – حرف مضارعه را حذف مي کنيم. ۳ – اضافه کردن همزه ( ¾ِ يا ¾ُ ) ۴ – فعل را مجزوم مي کنيم (يعني ساکن کردن حرف آخر و يا حذف نون عوض رفع)
ترجمه درس اصحاب کهف در زمان قديم مردم در وفور نعمت و آسايش بودند. روزي از روزها مردم شنيدند: اي مردم، اي مردم؛ اين فرماني است از پادشاه قدرتمند، سلطان توانا «دقيانوس» بزرگ کسي که پرستش بت ها را رها کند کيفرش کشته شدن است. و از بعد آن روز ترس و وحشت قلبهاي مردم را پر کرد. پادشاه ستمگر شروع کرد به، به دار آويختن مردان و زنان مؤمن. و در قصر پادشاه فرماندهي بود. او مؤمن است، جز خدا را نمي پرستد. خدايا من بنده ناتوان تو هستم. به اين مردان و زنان مؤمن رحم کن و ياريشان فرما. عاقبت کار ما را به خير و خوبي قرار بده. و بعد از مدتي در قصر پادشاه يکي از سخن چينان آمد و به پادشاه گفت : اي پادشاه بزرگ ! فرمانده و دوستانش اکنون خارج از شهر هستند. آنها مشغول پرستش خداوند هستند و براي او سجده مي کنند. پادشاه به شدت خشمگين شد و به وزيرش فرمان داد: اي وزير به دنبال فرمانده بگرد؛ اين سرکشان را زنداني کنغ خوردني و نوشيدني را از آنها منع کن؛ آنها را فردا در درخت نخل به دار بياويز؛ قلب دختر پادشاه با اين مؤمنان است. شبي آمد و در دستش کليدهاي زندان بود. اي شاهزاده ! چگونه به اينجا وارد شدي ؟! به سادگي خدا با ماست. ولي با شتاب برگرد و از اين جا برو ... تو در خطر هستي. نه ... نه .. همراه دوستانت خارج شو. خارج شو ... زندان را ترک کن. ولي ... خطر نزديک است ... شما در شرف اعدام هستيد. پس همگي از زندان فرار کردند و به غار رفتند. پس شد آنچه شد.
کلمات جديد اِبحث عن ... = جستجو کن اِبنة = دختر اُسجُِن = زنداني کن اِشْرَحْ = بگشاي اَصنام= ج صنم : بت ألذي = کسي که أمر = دستور تَرْحَمُ = رحم مي کني جذوع = ج جذع : تنه جزاء = مجازات ذنوب = ج ذنب : گناه رُعْب = ترس رَغَد = وفور نعمت و آسايش سلطان = پادشاه شراب = نوشيدني صَدْر = سينه صَلْب = به صليب کشيدن عاقبة = سرانجام علي و شک = نزديک به غداً = فردا قاهر = چيره – پيروز قلوب = ج قلب : دل لِسان = زبان لهج = توانا متمردّين= سرکشان مفتاح = کليد نَخْل =درخت خرما وشاة =ج واشي: سخن چين
تمرين هاي درس چهارم
1- با توجه به متن درس در مقابل پاسخ صحيح علامت بگذاريد: الف ) مَن قالَ : «اِجْعَل عاقِبَةَ أمْرِنا خيراً» ۱ – الأمير ۲- الوزير ب ) مَن قال : «أنّ اللّهَ مَعنا» ۱ – الامير ۲ – الأميرة ج ) هل صَلَب المَلِکُ الأمير في جذع النّخلِ ؟ ۱ – نعم ۲ – لا و ) أهَرَبَ الأمير و أصدقاوه إلي الکَهْفِ ؟ ۱ – نعم ۲ – لا
2- در جملات زير مذکر و مؤنث بودن هر يک را مشخص کنيد: الف ) إبدأْ يومک بذکر اللّه ۱ – مذکر ۲ – مؤنث ب ) دَخَلْتِ في دينِ الله ۱ – مذکر ۲ – مؤنث ج) غَضِبَتَ علي الظّالِم ۱ – مذکر ۲ – مونث د ) تبحثُ عن الحقيقة ۱ – مذکر ۲ – مونث ه) ترجعين إلي ربّک ۱ – مذکر ۲ – مونث
3- کلمات مناسب را مقابل معني آن قرار دهيد الف ) برداشتن کيف ۱ – اِغسلي الوجه ب ) بالابردن قلم ۲ – اِلبسي الثوب ج) بازکردن در ۳ – اِغرس الشجرة د) کاشتن درخت ۴ – اِفتح القلم ه) پوشيدن پيراهن ۵ – اِرفعي القلم ي ) شستن صورت ۶ – احصل المحفظة
4- براي افعال زير فعلهاي امر بسازيد: الف ) تَغفِرُ = .... ب ) تَرْحَم = .... ج) تَجْعَلُ = .... د) تَرجعينَ = ....
پاسخها:
اده روی اربعین چیز عجیبی است. از آن چیزهایی که باید خودت بچشیاش. باید خودت با حول و حوش صد هزار گام جرعه جرعه مزمزهاش کنی. باید در افت و خیز مرد و زن معلولی که به هزار زحمت خودشان را میکشند به سمت کربلا پیدا کنی. باید در التماسهای مرد عراقی که نمیگذارد پایت را از بین دستش جدا کنی و ماساژت میدهد دریابی. باید در چند زیلو و فرشی پیدا کنی که خانواده فقیر عراقی کنار جاده انداختهاند و از زائران خواهش میکنند روی آنها بنشینند و استراحت کنند. پیاده روی اربعین را باید درک کرد. وگرنه حق است اگر برای پیرمردهای نود سالهای که آن را ندیدهاند حجله بگذارند و رویش بنویسند جوان ناکام!
برای پیاده روی اربعین و آن سه روز رویایی
گروه فرهنگی رجانیوز: تا همین چند سال پیش پیاده روی اربعین برای خود عراقیها هم فقط در خاطرات سالخوردگانشان حضور داشت. همین چند سال پیش آنها یعنی تا وقتی که صدام بود و مراسمات خیلی کوچکتر را هم ممنوع کرده بود، چه رسد به این پیاده روی میلیونی. تا همین چند سال پیش پیاده روی اربعین برای ما ایرانیها خیلی جدی و شاید حتی خیلی مهم نبود. تا همین چند سال پیش ما یعنی تا دو سه سال قبل که نه تنها حضور در این خروش چند میلیونی آرزو نشده بود که اصلا خیلیها خبری از آن نداشتند.
اما حالا اوضاع فرق میکند؛ شیعیان عراق پیش خودشان حساب و کتاب میکنند که چند روز قبل از اربعین باید از خانه بزنند بیرون تا پای پیاده به زیارت اربعین آقا برسند. آنها که از بصره و کوت میآیند ممکن است تا 15 روز زودتر هم راه بیافتند و آنها که از نجف و کوفه، سه روز و حتی کمتر. این مسیر چند ده کیلومتری را رودی ممتد از انسان در نظر بگیر و ضربدر حداقل سه روز کن تا برای حدس زدن تعداد زائران نیاز به آمار مراکز رسمی نداشته باشی.
اما حالا اوضاع فرق میکند؛ در مسیر نزدیک به هشتاد کیلومتری نجف تا کربلا فقط شیعیان عراقی را نمیبینی که حساب و کتاب کردهاند و چند روز زودتر زدهاند بیرون. از همین ایران خودمان هم کلی زائر برنامه ریزی میکنند که به پیاده روی برسند. اگر یک هفته تا چهار روز قبل از اربعین راهی عتبات باشی، می توانی تعداد آنها را از شلوغی بی حد و حصر مرزها حدس بزنی. حالا بگذریم که قیافهها، عزاداریها و لباسهای زائران ایرانی در طول مسیر به تو میقبولاند که حالا پیاده روی اربعین برای ایرانیها هم موضوعیت پیدا کرده است.
اصلا ایران که نزدیک است؛ همین بغل است. حتی ترکیه، آذربایجان، افغانستان، پاکستان، بحرین، سوریه و... هم نزدیک و همین دور و بر به حساب میآیند وقتی میبینی که شیعیان فرانسه، انگلیس، تایلند، تانزانیا و... هم به اربعین سیدالشهدا(ع) رسیدهاند و هروله کنان در دستههای عزاداری وارد حرم مولا میشوند.
آدمهای رنگ و وارنگ، لهجههای عجیب و غریب و حتماً سلیقهها و امیال مختلف بعد از اربعین است که به چشم میآید؛ وقتی که سفر تمام شده است و تو داری خاطراتت را مزمزه میکنی. وگرنه در طول پیاده روی که هیچ کدام از اینها دیده نمیشود. در آن چند روز رویایی همه منها حذف میشوند؛ همه با یک لهجه بر حسین(ع) گریه میکنند، همه با یک روش بر سر و سینه میزنند و همه سلیقههای خود را پای تیر برق اول مسیر نجف تا کربلا جا میگذارند و تا تیر برق هزار و چهارصد و چهل و خوردهای به یک سیاق گام برمیدارند.
این خوردهای هم خودش حکایتی دارد: تیر برق هزار و چهارصد و چهل و خوردهای! جایی که دیگر گنبد آقا نمایان میشود و تو که در طول مسیر قرار و مدارهایت را با شماره تیرها هماهنگ کردهای و زمان خواب و استراحت میان مسیر را با شماره تیرها تعیین کردهای، دیگر حواست از همه جا جدا میشود و جمع میشود روی گنبد. پس عجیب نیست اگر ندانی تعداد دقیق تیربرقها چقدر است.
اصلا چه فرقی میکند؟ برای تو که لنگ لنگان و خسته و خاک آلود خودت را رساندهای به روبروی بارگاه آقا چه فرقی میکند چقدر راه آمدهای؟ برای تو یک چیز مهم است: آقا آمدم... آقا بالاخره آمدم... 1400 سال دیر شد، اما بالاخره آمدم... هنوز میان لشکرت جایی باقی مانده است برای این رو سیاه؟
پیاده روی اربعین فرصتی است برای تجلی ظرفیت عظیم شیعه که در کمتر از یک هفته خودش را نشان میدهد. فرصتی برای آنکه فکر کنیم چطور و با کدام توان و کبر مبنای کدام پیوندها قرار است همه مردم جهان زیر یک بیرق جمع شوند.
پیاده روی اربعین چیز عجیبی است. از آن چیزهایی که باید خودت بچشیاش. باید خودت با حول و حوش صد هزار گام جرعه جرعه مزمزهاش کنی. باید در لیوانهای مشترک میلیونها زائر که در ان چای و آب مینوشند ببینیاش. باید در افت و خیز مرد و زن معلولی که به هزار زحمت خودشان را میکشند به سمت کربلا پیدا کنی. باید در التماسهای مرد عراقی که نمیگذارد پایت را از بین دستش جدا کنی و ماساژت میدهد دریابی. باید در چند زیلو و فرشی پیدا کنی که خانواده فقیر عراقی کنار جاده انداختهاند و از زائران خواهش میکنند روی آنها بنشینند و استراحت کنند.
بسوز ای دل که امروز اربعین است / عزای پور ختم المرسلین است قیام کربلایش تا قیامت /سراسر درس، بهر مسلمین است اربعن حسینی تسلیت باد
/////////////////////////////////////////////////////
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است . . .
/////////////////////////////////////////////////////
بــاز دگر بـاره رســیــد اربـعـیــن / جوش زند خـون حـسـیـن از زمیــن شـد چـهـلـم روز عــزای حـسـیــن / جــان جــهــان بـــاد فدای حـسین . . .
/////////////////////////////////////////////////////
امام صادق-ع: آسمان چهل روز در عزای حسین-ع گریست . . . اربعین حسینی برشما و خانواده ی محترمتان تسلیت /////////////////////////////////////////////////////
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز / دانشآموزان عالم را همه دانا کند ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین / بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند . . .
/////////////////////////////////////////////////////
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم / از تو و طفلان تو یاری کنیم کاش ما هم کربلایی می شدیم / در رکاب تو فدایی می شدیم
/////////////////////////////////////////////////////
محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است . . .
/////////////////////////////////////////////////////
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد / دل را حرم و بارگه خون خدا کرد حسین میا به کوفه ، کوفه وفا ندارد ... /////////////////////////////////////////////////////
ای به دل بسته ، قدری آهسته / کن مدارا با ، زینب خسته ... یا حسین مظلوم ...
/////////////////////////////////////////////////////
یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن / تموم حاجتا رو همه از می گیرن بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه / شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه شبای جمعه زهرا زائر این زمینه / سینه زن حسینه ، یل ام البنینه ...
///////////////////////////////////////////////////// |
|||||
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |